![[تصویر: shams.jpg]](http://media-mehrmags.enews.ir/shams.jpg)
چون شمس در هر دوره به حركت خاصه خود به نوزدهم حمل رسد، و آن در هر سال شمسى مطابق نوزدهم فروردين ماه شمسى خواهد بود، در آن يك شبانه روز، حروف عاليات شرف شمس را كه هفت و سيزده اند، بر نگين انگشترى حك كنند. و چنان انگشترى مزين به شرف شمس را در نزد خواص شرقى خاص است. نكته 977 هزار و يك نكته مطبوع، به رسم و وصف و شرف شمس اختصاص يافته است بدانجا رجوع شود.(دروس هيئت و ديگر رشتههاى رياضى، ج1، ص: 72)
شرف شمس در نوزده درجه حمل است و اين حروف عاليات را كه هفت و سيزدهاند و به همين اسم شريف شرف شمس شهرت دارد برنگين انگشترى نقش كنند. و در شرح و خواص آن به نظم و نثر بياناتى دارند صورت آن اين است محمود دهدار عيانى در چند جاى مفاتيح المغاليق كه أم الكتاب كتب او در اسرار حروف است آن را شرح فرموده است. و بعضى از پيشينيان رسالهاى جداگانه در شرح آن نوشته است كه آخرين رساله كتاب «اربعة كتب اسماعيليه» است و همگى آن را اسم اعظم دانستهاند و خاتم آن را كه اولين كلمه است خاتم سليمانى گفتهاند و آن را به عوالم خمسة كه حضرت خمس در اصطلاح عارفانست تفسير فرمودهاند. و باز عيانى را در مفاتيح بيان اسرارى در شرح اين كلماتست.
و در صفحه 92 و 93 و 222 و 223 حظ و لذ در تأثير آن از جفر خابيه امام صادق از امير المؤمنين عليهما السلام امورى را برشمرد و انتساب آنها را به تورات و انجيل و قرآن ذكر نمود.
در ديوان منسوب به امير عليه السلام كه فرمود: ثلاث عصى صفقت بعد خاتم، على رأسها مثل السنان المقوم- الى آخر الابيات در بيان اين اسم اعظم، شرف شمس است نائينى در گوهر شب چراغ گفته است (ص 184): اين اشعار از ابن عباس است كه بمولى عليه السلام نسبت داده شد. راقم گويد اين ابيات در دو قصيده صغراى و كبراى منبع اصول حكمت بونى (متوفى 622 ه) آمده است مطلع صغرى اين است: بدأت ببسم الله روحى به اهتدت الخ (ص 95- 97 ط مصر)، و مطلع كبرى اين: بدأت ببسم الله ربى و مالكى، مطالع اسرارى بسرى اعلنت الخ (ص 383- 195) و آنرا شرح كرده است و نيز بونى در همين كتاب و كتاب شمس معارف كبرى جداول اوفاقى بسيار در خواص آن آورده است كه ضحكة للمغفل و عبرة للمحصل.
كلام فاضل ميبدى نيز در شرح ديوان ياد شده در بيان اشعار مذكور مفيد است.
و در متن يك نسخه از ديوان خطى منسوب به امير عليه- السلام كه در تملك راقم است مكتوبست كه: ذكرم الامام ابو على الطبرسى ان الرئيس ابا البدر كتب له هذه الاشكال (يعنى همين اسم اعظم شرف شمس) و ذكر انه سمع من الثقة ان على بن ابى طالب وجدها على صخرة منقوشة فأخبر انها اسم الله الاعظم و فسرها بهذه الابيات: ثلاث عصى الى آخر الابيات.
اين ابو البدر رئيس در مجلد هفتم ريحانة الادب تاليف مرحوم مدرس تبريزى مذكور است (ص 23 ط 2) و مدرس نيز در پيرامون اين اسم اعظم بتفصيل بحث و از رياض العلماء نقل كرده است.
در وصف و تعريف و تأثير آن بفارسى گفته شده است كه:
اولى خاتمى همى بايدشرف شمس در نوزده درجه حمل است و اين حروف عاليات را كه هفت و سيزدهاند و به همين اسم شريف شرف شمس شهرت دارد برنگين انگشترى نقش كنند. و در شرح و خواص آن به نظم و نثر بياناتى دارند صورت آن اين است محمود دهدار عيانى در چند جاى مفاتيح المغاليق كه أم الكتاب كتب او در اسرار حروف است آن را شرح فرموده است. و بعضى از پيشينيان رسالهاى جداگانه در شرح آن نوشته است كه آخرين رساله كتاب «اربعة كتب اسماعيليه» است و همگى آن را اسم اعظم دانستهاند و خاتم آن را كه اولين كلمه است خاتم سليمانى گفتهاند و آن را به عوالم خمسة كه حضرت خمس در اصطلاح عارفانست تفسير فرمودهاند. و باز عيانى را در مفاتيح بيان اسرارى در شرح اين كلماتست.
و در صفحه 92 و 93 و 222 و 223 حظ و لذ در تأثير آن از جفر خابيه امام صادق از امير المؤمنين عليهما السلام امورى را برشمرد و انتساب آنها را به تورات و انجيل و قرآن ذكر نمود.
در ديوان منسوب به امير عليه السلام كه فرمود: ثلاث عصى صفقت بعد خاتم، على رأسها مثل السنان المقوم- الى آخر الابيات در بيان اين اسم اعظم، شرف شمس است نائينى در گوهر شب چراغ گفته است (ص 184): اين اشعار از ابن عباس است كه بمولى عليه السلام نسبت داده شد. راقم گويد اين ابيات در دو قصيده صغراى و كبراى منبع اصول حكمت بونى (متوفى 622 ه) آمده است مطلع صغرى اين است: بدأت ببسم الله روحى به اهتدت الخ (ص 95- 97 ط مصر)، و مطلع كبرى اين: بدأت ببسم الله ربى و مالكى، مطالع اسرارى بسرى اعلنت الخ (ص 383- 195) و آنرا شرح كرده است و نيز بونى در همين كتاب و كتاب شمس معارف كبرى جداول اوفاقى بسيار در خواص آن آورده است كه ضحكة للمغفل و عبرة للمحصل.
كلام فاضل ميبدى نيز در شرح ديوان ياد شده در بيان اشعار مذكور مفيد است.
و در متن يك نسخه از ديوان خطى منسوب به امير عليه- السلام كه در تملك راقم است مكتوبست كه: ذكرم الامام ابو على الطبرسى ان الرئيس ابا البدر كتب له هذه الاشكال (يعنى همين اسم اعظم شرف شمس) و ذكر انه سمع من الثقة ان على بن ابى طالب وجدها على صخرة منقوشة فأخبر انها اسم الله الاعظم و فسرها بهذه الابيات: ثلاث عصى الى آخر الابيات.
اين ابو البدر رئيس در مجلد هفتم ريحانة الادب تاليف مرحوم مدرس تبريزى مذكور است (ص 23 ط 2) و مدرس نيز در پيرامون اين اسم اعظم بتفصيل بحث و از رياض العلماء نقل كرده است.
در وصف و تعريف و تأثير آن بفارسى گفته شده است كه:
كه بود پنج گوشه آن خاتم
ليك شرط نوشتنش اين است
كه نراند بر آن دوباره قلم
بنويسد عقيب آن سه الف
كه صد و يازده بود برقم
بر سر هر سه چون سنان مدى
بكشد آنچنان كه نبود خم
بعد از آن ميم بيد مىباشد
كه بود كور و چشم او بر هم
پس بود نردبان سه پايه
كه نباشد از آن زياد و نه كم
بعد از آن چار الف بود همسر
چو انامل ستاده پهلوى هم
هست آنگاهها و پس واوى
كه بود كج به هيأت محجم
سيزده حرف باشد اينصورت
هر يكى در صفا چو باغ ارم
چار حرف وى است از تورات
چار ز انجيل عيسى مريم
پنج حرف دگر ز قرآنست
اسم اعظم همين بود فافهم
اى تويى حامل چنين اسما
ايمنى از همه بلا و سقم
نگزد مار و عقربت هرگز
نشوى تا تويى غمين و دژم
از وبا و علل تو آزادى
و ز تب و درد و جملگى الم
هزار و يك نكته،نکته 977 ص: 797
